داستان موفقیت افراد مشهور و ثروتمند را همواره ما در جوامع مختلف خواندهایم وحتی شاید در نزدیکیمان این آدمها را دیده باشیم. اما چه شده است که این افراد توانسته اند اینگونه موفق عمل کنند؟ نگرش اقتصادی آنها به چه صورت بوده است؟
اقتصاد هر کشور بر پایه برخی از نگرشهای خاص بنا نهاده شده است که این نگرش ها گاه میتواند به عنوان یک موتور محرک عمل کند و باعث رشد روز افزون اقتصادی و رفاهی مردم شود و از سوی دیگر می تواند به عنوان مانع این امر باشد. همین نگرش های اقتصادی موضوعی است که با فرهنگ جوامع گره خورده است. به عنوان مثال موضوع تبذیر و اسراف از جمله مواردی است که در فرهنگ ایرانی اسلامی بسیار مورد نکوهش قرار گرفته است. اما متاسفانه برخی نگرشهای اقتصادی در ج
امعه ما رسوخ یافته است که موجب عدم تعالی و رشد آن میشود. موضوعاتی از این دست اگرچه در نگاه اول کوچک و حقیر به نظر میرسند و قابل اعتنا نیستند اما با نگاهی دقیق و واقع بینانه میتوان دریافت که همین مسائل میتواند پایه های اقتصاد یک کشور را سست یا مستحکم کند. در ادامه به برخی از این نگرشها و رفتارهای غلط اقتصادی که عموما میان ایرانیان رواج یافته است، میپردازیم.
1- مصرف زدگی: این روزها افراد در معرض تبلیغات گسترده بازرگانی قرار دارند. در این میان کارکرد بسیاری از موارد تبلیغاتی این است که برای انسان نیاز ایجاد کنند. درواقع رمز موفقیت هر تبلیغات در دنیای امروز میزان ایجاد نیاز در مخاطب تعبیر میشود. در این زمینه متاسفانه با توجه به فرهنگ غلطی که باب شده است، گاها مصرف برای مصرف انجام نمیشود و شاهد آن هستیم که افراد به سمت خریداری کالاهایی میروند که به آنها نیاز چندانی ندارند و اغلب تحت تاثیر تبلیغات یک نوع نیاز کاذب در آنان بوجود میآید. البته فرهنگ چشم و هم چشمی نیز در این زمینه کارکرد خود را دارد. از این روست که متاسفانه شاهد آن هستیم که برخی از وسایل منزل عموما بلااستفاده هستند و افراد تحت تاثیر جو تبلیغاتی و ... به سراغ خرید این موارد میروند که باید نسبت به این موضوع بیشتر توجه شود. البته در سالهای گذشته موضوع اصلاح الگوی مصرف به عنوان شعار سال مطرح شد که بر روی این موضوع تاکید داشت اما این معضل هنوز در اقتصاد ایران تداوم دارد. این نیازهای کاذب باعث ایجاد جامعه مصرفی می شود که نمیتواند به درستی اقتصاد خود را مدیریت کند. مصرف زدگی سبب حیف و میل پول و عدم پس انداز و انباشت سرمایه میشود؛ موضوعی که بسیاری از اقتصاددانان به آن توجه دارند و آن را مقدمهای برای رشد اقتصادی میدانند و گروهی نیز بیان میکنند که انقلاب صنعتی در اثر همین انباشت سرمایه بوجود آمد.
2- خرید جنس خارجی: بسیاری از ایرانیان بر این باورند که اجناس و کالاهای خارجی بهتر از نوع ایرانی آنها هستند. این عدم اعتماد به اجناس ایرانی خود به خود باعث وابستگی و عدم استقلال اقتصادی کشورمان به خارج از کشور شده است. البته این موضوع یک مساله دو سویه است. اما به هر جهت این فرهنگ غلط سبب شده است که اجناس ایرانی به عنوان اجناس دسته دوم در بازار تلقی شوند. این درحالی است که ایران در بسیاری از صنایع سرآمد کشورهای دیگر است به عنوان مثال چرم تبریز و کفشهای این شهر بسیار با کیفیتتر از نمونههای خارجی هستند اما در ایران باب شده است که مردم کفشهای ایتالیایی را بهترین نوع کفش میدانند که این موضوع باید در بلند مدت اطلاع رسانی شود و کیفیت اقلام و اجناس ایرانی نسبت به مشابه خارجی به درستی بازگو شود. شاید اگر دولت این اهتمام را داشته باشد که برچسب کیفیتی طراحی کند و کالاها بر اساس آن قیمت گذاری و سنجیده شود، این مشکل تا حدودی حل شود.
3- خام فروشی و فلهای فروشی: کشورما متاسفانه در این زمینه ضربه بسیار زیادی خورده است و گاه بازارهایی که در اختیار ایران بوده است به سبب این موضوع از دست ما خارج شده است. اگر به طور مصداقی به این موضوع نگاه کنیم باید به مساله زعفران ایرانی اشاره کنیم. هر ساله تجاری از کشور اسپانیا به ایران میآیند و زعفران های مرغوب ایرانی را به طور خام از ایران خریداری می کنند و بعد از بسته بندی و درج مارک مخصوص خود به بازار خارجی با عنوان کالای اسپانیایی عرضه می کنند. این موضوع ضربه بزرگی به ایران در این زمینه زده است. در چنین مواردی این سئوال بوجود میآید که آیا ایران قابلیت بسته بندی این کالا را ندارد و باید محصولات خود را به این صورت به کشورهای دیگر صادر کند تا موجب ضرر و زیان خود شود؟!
4- سرمایه گذاری در خدمات به جای تولید: از قدیم گفته اند که سرمایه مانند آهوی رمنده است و سرمایه گذار باید از سود حاصله اطمینان یابد تا برای سرمایهگذاری اقدام کند اما ریسک پذیری نیز موضوعی است که سرمایهگذار به آن توجه کند. متاسفانه سرمایهگذاری در ایران بیش از اینکه به سمت تولید در حرکت باشد بیشتر به سمت مسائل خدماتی سوق پیدا کرده است. همین موضوع سبب خدمات محور شدن اقتصاد ایران میشود. گسترش پدیده دست فروشی در ایران نیز در این زمینه قابل تحلیل است. درصورتی که ایران با توجه به منابع عظیمی که دارد می تواند در بخش تولید بسیار موفق عمل کند. در این زمینه افراد موفقی که با کارآفرینی توانسته اند در بخش تولید موفق عمل کنند کم نیستند و موید این مطلب هستند که بخش تولید نیز بسیار سود ده است. البته از لحاظ فرهنگی باید این اعتماد به نفس در درون افراد بوجود آید که به جای سرمایهگذاری سرمایه خود در بخش مسکن و طلا به فکر راه اندازی کارگاه تولید باشند. البته باید این را نیز بیفزاییم که بخشهای سرمایه گذاری مثل طلا چندان نیز سودزا نیستند و گاه باعث ضرر و زیاد شدید سرمایه گذار شدهاند که باید این موارد را نیز مورد توجه قرار دهیم. به هر جهت دولت نیز باید در این زمینه نسبت به پرورش بخش تولید نقش حامی را ایفا کند تا ضریب اطمینان این بخش بالا رود.
5- انسان اقتصادی: داستان موفقیت افراد مشهور و ثروتمند را همواره ما در جوامع مختلف خواندهایم وحتی شاید در نزدیکیمان این آدمها را دیده باشیم. اما چه شده است که این افراد توانسته اند اینگونه موفق عمل کنند؟ نگرش اقتصادی آنها به چه صورت بوده است؟ شاید اگر به نحوه کسب درآمد این افراد نگاهی بیندازیم تعجیب کنیم. اما اگر به زندگی آنان نگاهی بیندازیم متوجه می شویم که این افراد انسانهای بسیار سخت کوش و اقتصادی بودند. افرادی که با دست رنج خود و البته هوش و استعدادشان توانستهاند نیاز جامعه به خوبی بسنجند و اقدام به تولید کالاهای مورد نیاز کنند و در بازار جایگاهی برای خود دست و پا کنند. البته این افراد قطعا طعم شکست را چشیده اند و شاید این مساله بارها برای آنان بوجود آمده باشد اما با سخت کوشی توانستهاند به موفقیت دست یابند. متاسفانه بعضا این نگرش در جامعه ما وجود دارد که نمی شود با کار تولیدی ثروتمند شد. شاید همین نگرش بود که خیل عظیمی از جوانان در سودای پولدار شدن به سمت شرکتهای گلدکوئست رفتند که تجارت کاذبی را در جامعه بوجود آورد و پیام پولدار شدن با پول بادآورده را به جوانان میداد. به هر جهت این نگرش در جامعه ما باید ایجاد شود که افراد بدون چشم داشتی به کارهای دولتی به سمت کار شخصی و خصوصی بروند. جامعه نیز باید به سمتی رود که انسان اقتصادی پرورش دهد و ساختاری تعیین شود تا جوانان به سمت ایجاد اشتغال برای خود گام بردارند.
به هر حال همه این مواردی که ذکر شد اگر چه شروط لازم برای یک جامعه موفق اقتصادی است اما کافی نیست و بایستی نهادهای اقتصادی نیز در تسریع این روند و بوجود آوردن فضای پویای اقتصادی تلاش کنند. در این موارد به نقش مردم در اقتصاد اشاره کردیم. چراکه نقش مردم در اقتصاد مقاومتی که رهبر معظم انقلاب بر آن تاکید دارند بسیار پررنگ است. اقتصاد مقاومتی ماهیتاً اقتصادی مردمی است. در اقتصاد نیز از نیروی کار به عنوان عامل اصلی تولید و رشد اقتصادی یاد میشود. اما ساختار جامعه و نهادهایی باید ایجاد شود تا روند مردمی شدن اقتصاد شکل بگیرد و مردم وابسته به دولت و کارگزارانشان نباشند.